یک هفته گذشت

از سرکار اولم اینجا یک هفته گذشت .. بگذریم که اولش بی نهایت سخت بود . و حتی روز سوم تو خیابون گریه ام گرفته بود.  بگذریم که دختر ایرانی همکارم نمی دونم رو چه حسابی باهام فارسی حرف نمی زنه و الکی میگه با شوهرم هم تو خونه انگلیش حرف می زنم... به نظر من فارسی حرف نزدنش یکجور عدم صمیمت رو می رسونه . بدرک . من کار خودم رو می کنم 

نظرات 4 + ارسال نظر
مسی یکشنبه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 03:49 ق.ظ

مبارکه بانوووو
راستی بدرک که حرف نمی زنه ..

بارین چهارشنبه 8 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 06:38 ب.ظ http://barin25.blogfa.com/

سلام عزیزم ممنون که خوندی آره نسل ما خیلی با الان متفاوت بود ...
عزیزم من با همسرم رو 5 سال تو یه کلاس بودیم و کاملن رو شخصیت و خونوادش شناخت داشتم و بعد اون هم 4 ماه شب و روز با هم حرف زدیم و تمام زوایای ذهن همو سعی کردیم بشناسیم دوستی های بلند مدت فقط مشکلات رو زیاد میکنه و مت دیگه بچه نبودیم الان 2 سال گذشته و خدا رو شکر هر روز بهتر از دیروزیم . به امید شادی و خوشبختی شما .

دل نوشته های رژلب اردیبهشتی جمعه 25 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 11:06 ب.ظ http://www.manoy.blogfa.com

از این آدما که میرن یه کشور دیگه فارسی یادشون میره خوشم نمیاد
یعنی چی خووووووووووووو
مثل دوست من که میخواد حرف بزنه 6ماه لندن بوده حالا اون روز میگه شما به فلان لغت تو ایران چی میگی:|

دل نوشته های رژلب اردیبهشتی جمعه 25 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 11:16 ب.ظ http://www.manoy.blogfa.com

بانو شما کانادا هستید؟
آخه تو کانادا بیشتر زبان دانشگاهها و مردم فرانسوی هست
کم انگلیش حرف میزنند
آخه من وقتی زبان دومم تو دانشگاه فرانسه زدم استادم گفت آلمانی بزن
فرانسه فقط تو کانادا و فرانسه به کارت میاد...کارایی نداره
اما من به حرفش گوش ندادم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد