دلم گرفته .. از روزهایی که مامانم کمر درد داشت و من کمکش نمی کردم تو کارای خونه . حالا فرسنگها دورم ازش و خودم به این درد مبتلا شدم و فهمیدم چی میکشیده/ وقتی تو برف های 30 سانتی اینجا واسه اولین بار راه رفتم یاد روزهای بچگی افتادم که مامانم تعریف میکرده ساعت 6 صبح من تو بغلش میزده بیرون بره دانشگاه و تا سر کوچه برسه چادرش گوشه لبش یخ میزده . اون موقع ها مامان فقط واسه سرکار رفتن چادر می کرد .
دیشب جشن سال نو بود اما بخاطر کمر درد و سرماخوردگی من نرفتیم.
آخه عزیزم امیدوارم زود کمر دردت خوب شه ...متاسف شدم شنیدم
مامان مامان می کنی منم اینجا دلم میگیره تو به مامان من نزدیک تری منم به مامان تو نزدیک ام .
پاشم برم بهش زنگ بزنم دلم هواشو کرد
I Love You
کریسمسسسسس مبارک
راستی سالگرد ازدواجتون هم مبارک
شوکه که خوبه ...
مواظب خودت باش عزیزم
سلام
آپم گل گلکم
خیلی ایده جالبی بود یعنی برای همه یک طرف برای تو یک طرف
تو هم خوب شیطونی یا
دوست عزیزمی ...بوس
u too azizam