شدید دلم لواشک میخواد ، امشب شب یلدا بوده ، همشون تون ایران خونه مامان بزرگم جامعه بودن ... زن داییم عکس هاشونو فرستاد دلم یکمی گرفت بده ۳ سال هنوز عادی نشده دور بودن . البته اونجا هم همدیگرو خیلی نمیدیدیم اما عیدها و شب چله و ماه رمضونا خوب بود.
این شده زندگی من ، همسرم حتا روزهای تعطیلم سر کار هست من تو خونم روزهای تعطیل تنها ، نمیدونم خیلی سخته مهاجرت خیلی چیزارو باید از دست داد